حامد رنجبریان

آخرین مطالب
  • ۲۳ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۸ چقدر
  • ۰۹ آبان ۹۱ ، ۰۰:۲۷ دروغ
پیوندها

دخترک عاشق

چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۴۵ ب.ظ


دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد. در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد
۹۱/۱۲/۱۶ موافقین ۱ مخالفین ۰
حامد رنجبریان

نظرات  (۵)

salam.....khobe????????

شاد باش...

آرزو کن...

بگذار آوازه ی شاد بودنت در شهر بپیچد

و خوار کند آنان را که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند...

شاد باش...

آرزو کن...

بگذار آوازه ی شاد بودنت در شهر بپیچد

و خوار کند آنان را که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند...

عالیست

چه غمناک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی